دوره ضمن خدمت

گروه زبان وادبیات فارسی شهرستان زاوه باهمکاری گروه ادبیات فارسی شهرستان رشتخوار تصمیم دارد یک دوره  ضمن خدمت آرایه های ادبی برگزارنماید.

مدت دوره۲۰ساعت زمان پنج شنبه ۱۲جمعه۱۳وپنج شنبه ۱۹دی ماه۱۳۹۲مکان تربت حیدریه یا هنرستان واقع درسدشهیدیعقوبی.

لذاازکلیه دبیران مقطع متوسطه دوم شهرستان که دارای ابلاغ تدریس هستنددعوت می شوددرصورت تمایل دراین دوره شرکت فرمایند.

ضمناهمکاران محترم رشته ادبیات که درپست (مدیر،معاون و.....)مشغول به خدمت هستندیادبیران ادبیات متوسطه اول که درمقطع متوسطه دوم تدریس دارند مجازبه شرکت دردوره نمی باشند.

شب یلدامبارک هنگامی که.......

یاردستنبو دستش بوددستم داد

    دستم بوی دستنبوی دست اوگرفت

              جان من قربان آن دستی که دستنبوبدستش بود

                                                      ودستم دادودستم

                                                           بوی دستنبوی دست اوگرفت

با24زبان زنده دنیابه یکدیگرعشق بورزیم

1- افغاني ………..صدقه تو شونوم!………….!Sadghe to shonom
2- انگليسي ……………..آي لاو يو!……………………!
I love you
3- ايتاليايي …………………تي آمو!……………………..!
Ti amo
4- اسپانيايي …………….ته کويرو !………………………!
Te quiro
5- آلماني ………….ايش ليبه ديش!………………!
Isch liebe dich
6- آلبانيایی ……………………..ته دوه!……………………....!
Te dua
7- ترکي …………….سني سويوروم!……………..!
Seni  seviyurom
8- پرتغالي ………………….او ته آمو!………………….!
Eu te amo
9- چيني ………………….وو آي ني!………………………!
Wo ai ni
10- چکي …………………ميلوجي ته!…………………….!
Miluji te
11- روسي ………………يا تبيا ليوبليو!………………!
Ya tebya liub liu
12- ژاپني ……………………آيشيتريو !………………………!
Aishiteru
13- سوئدي …………ياگ السکار داي!……………….!
Yag Elskar dai
14- صربستاني ……………….وليم ته!……………………!
Volim te
15- عربي …………………..انا احبک!……………….!
Ana ohibbok
16- فارسي …………….دوست دارم!…………………..!
Dooset daram
17- فرانسه ……………….ژ ت آيمه!…………………….….!
Je t aime
18- فيليپيني ……………..ماهال کيتا!……………………..!
Mahal kita
19- کره اي …………….. هیوسارانگ!…………………….!
Sarang heyo
20- لهستاني ………………کوهام چو!……………………!
Koham chew
21- مجارستاني ……………..سرتلک!…. ……………………..!
Szeretlek
22- ويتنامي ……………….آن يه و ام!……………………..!
An ye u em
23- يوناني …………………….پوساغا!………………………!
Sagha paw
24- يوگسلاوي …………….يا ته وول!…………………….!
Ya te vol

جلسه گروه زبان وادبیات فارسی

جلسه هم اندیشی ودانش افزایی دبیران ادبیات فارسی شهرستان زاوه روزدوشنبه25آذرماه راس ساعت17درخانه ریاضیات تربت حیدریه برگزار شددراین جلسه باحضورآقای دکترحسن پوراستادزبانشناسی مسائل مختلف مربوط به مباحث زبان شناسی کتب درسی مورد بحث وبررسی قرارگرفت دراین جلسه 10نفراز13نفرهمکارتخصصی ادبیات فارسی که مشغول تدریس هستند حضورداشتندضمنا به حاضران گواهی حضوردرجلسه ازطرف ریاست محترم اداره آموزش وپرورش شهرستان زاوه تقدیم شد.

حاضران درجلسه :

1.آقای مرتضی محمدی2.آقای محمودحسن خوانی3.آقای محمدشیبانی4.آقای حسن پهلوان زاده5.آقای احمدرجبی6.سرکارخانم تکلّو7.سرکارخانم عطاری8.سرکارخانم یساری9.سرکارخانم هزاره مقدم10.سرکارخانم احمدیان

چطورمتون فارسی تاجیکستان رابخوانیم

خط تاجیکی

خط تاجیکی گونه‌ای از الفبای سیریلیک است که برای تطابق با زبان فارسی تاجیکی، در آن تغییرات کوچکی داده شده است. در کشور تاجیکستان رسماً از این خط برای نوشتن متن فارسی استفاده می‌شود.

مردم تاجیکستان در صد سال اخیر از سه شیوه گوناگون برای نوشتن استفاده کرده‌اند. قبل از انقلاب روسیه خط مردم تاجیکستان فارسی بود. بعد از آن تاجیکان برای مدتی از الفبای لاتین استفاده کردند. بعد از رایج شدن خط سیریلیک در روسیهٔ بعد از انقلاب، استفاده از این خط بمرور در برخی جمهوری‌های اتحاد شوروی و کشورهای وابسته به آن رسمیت یافت. از آن پس در تاجیکستان، الفبای سیریلیک با اصلاحات و افزودنی‌های کوچکی با زبان فارسی تطبیق داده و خط تاجیکی نامیده شد. در تاجیکستان امروز، در کنار خط رسمی تاجیکی از خط فارسی نیز بیش از پیش استفاده می‌شود.

همخوان‌ها

واکه‌ها

تاجیکی

О о

Е е

А а

Я я

Ё ё

И и

У у

Э э

ӯ Ӯ

ӣ

فارسی

آ (مثل آرام)

یاء مجهول، مانند خورشید، زیبا

اَ (مثل اندک)

یَ، یه

یا

کسره (مانند پِسر)، «یای معلوم» مانند دیدن، حمید

ضمه (مانند «سُخن»)، «و» معلوم (مانند «بودن»)

یاء مجهول اول واژه، مانند ایران

«و» مجهول (مثل دوست)

یاء معلوم در پایان کلمات، مانند زیبائی، فارسی، علی

در واژه هایی که از روسی وام گرفته شده‌اند Ю ю برای یو بکار می‌رود.

در تاجیکی صدای کسرهٔ اضافه (ــِــ) را با حرف и نشان می‌دهند و «ی» نسبی با ӣ نشان داده می‌شود و «یای نکره» با е. برای نمونه:

  • گلِ زیبا Гули Зебо
  • گلی زیبا Гуле Зебо
  • زیبائی Зебоӣ
  • فارسی

تمام آدمان آزاد به دنيا مى آيند و از لحاظ منزلت و حقوق با هم برابرند. همه صاحب عقل و وجدانند، بايد نسبت به يكديگر برادروار مناسبت نمايند.

  • سریلیک

‎Тамоми одамон озод ба дунё меоянд ва аз лиҳози манзилату ҳуқуқ бо ҳам баробаранд. Ҳама соҳиби ақлу виҷдонанд, бояд нисбат ба якдигар бародарвор муносабат намоянд.

  • لاتین

‎Tamomi odamon ozod ba dunjo meojand va az lihozi manzilatu huquq bo ham barobarand. Hama sohibi aqlu viçdonand, boyad nisbat ba jakdigar barodarvor munosabat namojand.

خط سیریلیک تاجیکی

خط فارسی با زیر و زبر

خط فارسی

Баниодам аъзои як пайкаранд, ки дар офариниш зи як гавҳаранд. Чу узве ба дард оварад рӯзгор, дигар узвҳоро намонад қарор. Саъдӣ

بَنی‌آدَم اَعضایِ یَک پَیکَرَند، که دَر آفَرینِش زِ یَک گَوهَرَند. چو عُضوی به دَرد آوَرَد روزگار، دِگَر عُضوها را نَمانَد قَرار. سعدی

بنی‌آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند. چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار. سعدی

Мурда будам, зинда шудам; гиря будам, xанда шудам. Давлати ишқ омаду ман давлати поянда шудам. Мавлавӣ

مُرده بُدَم، زِنده شُدَم؛ گِریه بُدَم، خَنده شُدَم. دَولَتِ عِشق آمَد و مَن دَولَتِ پایَنده شُدَم. مَولَوی

مرده بدم، زنده شدم؛ گریه بدم، خنده شدم. دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم. مولوی

  1. مگر وقتی که میان دو واکه باشد، که در آن هنگام نوشته نمی‌شود (مانند معلم=муаллим)

 

اطلاعیه

قابل توجه کلیه همکاران محترم رشته ادبیات فارسی شهرستان زاوه متوسطه دوم

اولین جلسه هم اندیشی دبیران زبان وادبیات فارسی شهرستان زاوه

زمان:روزدوشنبه۲۵آذرماه۱۳۹۲ ساعت ۱۷

مکان:تربت حیدریه-چهارراه فرهنگ- روبروی فروشگاه فرهنگیان -خانه ریاضیات

موضوع جلسه:نقد وبررسی برخی مباحث کتب درسی ،رفع اشکالات احتمالی همکاران و بحث وتبادل نظردرمورد مباحث دستورتاریخی وزبانشناسی

میهمان ویژه آقای دکترحسن پور استادزبانشناسی

ضمنا به همکاران حاضردرجلسه گواهی حضوراعطاخواهدشد.

باتشکرگروه ادبیات فارسی وزبانشناسی شهرستان زاوه

نام روزهـای هفتـه در ایـران باستـان‎‎



نام روزهای هفته‌ فرنگی از گاهنامه کهن ایرانی برگرفته شده است می دانیم که نام روزهای هفته در ایران باستان بدین گونه بوده است:

کیوان شید (شنبه):

نخستین روز هفته به نام کیوان شید نامگذاری شده است که تشکیل شده است از کیوان + شید. کیوان بعد از مشتری بزرگترین سیاره شمرده میشود که 700 برابر زمین است. آنرا زحل نیز نامیده اند. شید نیز به چم (معنی) نور و روشنایی است. از این رو روز نخست ایرانی حکایت از سیاره روشن و نورانی را دارد.

مهر شید (یکشنبه):

روز دوم از هفته مهرشید است که مهر آن به چم (معنی) دوستی و مهربانی در پهلوی میتراست. مهر برگرفته شده از آئین هفت هزار ساله میترایی است. مهر همچنین ایزد عهد و پیمان است و در اوستا آمده است که هیچ چیز بر ایزد مهر پوشیده نخواهد بود. نامگذاری این روز به مهرشید حکایت از تعهدی است که بین مردمان باید برقرار باشد زیرا در ایران باستان پیمان شکنی و دروغ بزرگترین گناهان به حساب می آمده است. شید نیز به چم (معنی) روشنایی و نور می باشد.

مهشید (دوشنبه):

مه بر گرفته شده از ماه است که این نیز از آیین میترایی کهن ایرانی آمده است. خورشید و ماه از تندیس های آئین میترایی بوده است که نشان از قدرت و پویایی جهان آفرینش داشته است. سومین روز هفته در ایران باستان به نام این نماد خداوند نامگذاری شد و آنرا مهشید به چم (معنی) ماه روشن و نورانی نام گذاشتند.

بهرام شید (سه شنبه):

بهرام برگرفته شده از ورهرام زبان پهلوی باستان است و از یک سو نام ستاره مریخ است. بهرام ایزد پیروزی در ایران باستان شمرده می شده است و اندیشه نیاکان ما بر این بوده است که خداوند یکتا (اهورامزدا) نیروی هایش را برای اجرا در بین افراد بشر بین ایزدان (فرشتگان) خود تقسیم نموده است تا آنان آنرا برای مردمان پیاده کنند. از این رو بهرام ایزد پیروزی نامیده شده بوده است و چهارمین روز هفته به نام روز پیروزی روشنایی بر تاریکی و غلبه انسان بر بدی ها و اهریمن نامگذاری شده است.

تیرشید (چهارشنبه):

تیر برگرفته شده از تیشتر پهلوی است. نیاکان ما تیر را ایزدان و نگهبان باران نامگذاری نموده اند و اینگونه می پنداشته اند که اهورامزدا برای یاری رسانی به کشاورزان و جلوگیری از خشکسالی و باروری زمین و سبز و سالم و پاکیزه ماندن جهان به ایزد باران فرمان میداده است که به یاری مردمان برسد. در کل این روز به نام روز روشنایی باران و خواست پروردگار برای حفظ طبیعت نامگذاری شده است.

اورمزد شید (پنجشنبه):

اورمزد نام دیگری از دهها نام اهورامزدا است که همه حاکی از قدرت و توانایی پروردگار است. این نام از واژه های پهلوی ارمزد، هرمزد، اورمزد، هورمزد، اهورامزدا، مزدا گرفته شده است. از این رو پنجمین روز هفته به نام روز روشنایی خداوند نامگذاری شده است. از اینرو این واژه هنوز به گونه ای دیگر در شب های جمعه برقرار است و هنوز تصور مردمان ما بر این است که شب های جمعه روز ارتباط با خداوند و فوت شدگان است.

ناهید شید (آدینه):

ناهید همان آنهیته یا آناهیتا است که ایزد آب قرار گرفته است. در اوستا آناهیتا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا، قدی بلند و اندامی تراشیده نام نهاده شده است و نام دیگر ستاره ونوس نیز آناهیتا یا ناهید است. در کل روز جمعه روز روشنایی آب و مظهر بخشندگی و عنایت پروردگار نامگذاری شده است.


اینک با بررسی ریشه‌های این واژگان به این بر‌آیند ساده می‌رسیم:

کیوان شید: شنبه
Saturday = Satur + day
Saturn = کیوان

مهرشید: یکشنبه
Sunday = Sun + day
Sun = مهر، خور (خورشید)

مهشید: دوشنبه
Monday = Mon + day
Moon = ماه

بهرام شید: سه‌شنبه
Tuesday = Tues + day
Tues = god of war = Mars= بهرام

تیرشید: چهارشنبه
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury = Mercury = تیر

هرمزشید: پنج‌شنبه
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز

ناهیدشید یا آدینه: جمعه
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهید

 

کند و کاوی در شرح و توضیح چند ترکیب و لغت

کند و کاوی در شرح و توضیح چند ترکیب و لغت
­(در کتاب­های ادبیات فارسی دوره­ی متوسطه و پیش دانشگاهی)
 
دکتر هادی اکبرزاده
 
مشکلات متون ادب فارسی، جدای از رسم الخط قدیم متون _ که اغلب کلمات را بدون نقطه تحریر می­کردند _گاهی نیز مربوط به فرهنگ اجتماعی دوره­ی گوینده یا نویسنده می­شد که آن فرهنگ یا از بین رفته و یا دگرگونی یافته است یا باوری اعتقادی و علمی که در دوره­ای به عنوان مطلبی آشکار و روشن بوده و امروزه آن باور اعتقادی و علمی منسوخ شده و گاهی نیز لغات و ترکیباتی که در دوره­ی خاص، به مفاهیمی غیر از آنچه امروز_ حتی در فرهنگ­های معتبر آمده­ – به کار می­رفته و کار را بر محقق، شارح و یا مصحح امروزی دشوار کرده، در اینجا، جوینده­ی آن معانی باید با سنجش آرای دیگران و از طریق قرینه­های موجود و جستجو در متون نزدیک به آن آثار، مفهوم آن لغت یا اصطلاح را روشن کند. از این روست اگر محقق پس از کندوکاو زیاد در پس یک مطلب زودیاب، به مطلب دیریاب­تری دست می­یابد.
اینک به سه نمونه از این موارد که در کتاب­های ادبیات فارسی دوره­ی متوسطه و پیش دانشگاهی آمده و نگارنده با نگاهی دیگر آنها را گزارش کرده اشاره می­نماییم:
 
 
1-  ناکرده قرآن درست:          
در صفحه­ی 5 کتاب ادبیات فارسی سال سوم دبیرستان رشته علوم انسانی در توضیح مصراع اول بیت: 
«یتیمی که ناکرده قرآن درست           کتب خانه چند ملت بشست» (بوستان سعدی)
آمده است:
«پیامبری که هنوز وحی بر او تمام نشده بود .... »[1]
■ این توضیح دقیقا برگرفته شده از توضیح دکتر غلامحسین یوسفی در تعلیقات بوستان سعدی است که آورده­اند: «پیامبری که هنوز وحی بر او تمام نشده بود .... »[2]
در این توضیح عبارت «درست ناکرده» به معنی « هنوز وحی بر او تمام نشده بود» آمده است. باید گفت از عبارت «درست ناکرده» چنین معنایی بر نمی­آید. در این مصراع «درست ناکرده» معنایی خاص دارد که به آن می­پردازیم و شواهدی در تائید آن می­آوریم:
یکی از معانی «درست کردن»، «آموختن، نیک آموختن و یاد گرفتن» است و عبارت «قرائت خود را درست کردن» به معنی «روان کردن آن» است. (دهخدا)
در گلستان سعدی نیز آمده: «... همچنین اغلب اوقات به بازیچه فرا هم نشستندی و لوح درست ناکرده در سر هم شکستندی.»[3]
(یعنی لوح خود را فرا نگرفته و روان نکرده یا یاد نگرفته....)
- «درست کردن الحمد و سوره» نیز به معنی «تجوید آن را آموختن» است. (یادداشت مرحوم دهخدا):
      او که الحمد را نکرده درست                   ویس و رامین چراش باید جست (اوحدی)
      دانی حساب گندم خود جو به جو ولی       الحمد را درست نکردی ز کودکی (اوحدی)
 
با توجه به شواهد داده شده عبارت «درست کردن قرآن» به معنی «آموختن آن و علم تجوید فراگرفتن، تصحیح قرائت و تجوید قرائت» است و به گفته­ی دهخدا در این بیت سعدی (در مدح رسول اکرم) لطفی خاص در استعمال این کلمه است:
                   یتیمی که ناکرده قرآن درست           کتب خانه­ی چند ملت بشست
و شیخ اجل در این بیت از قرآن، «سبق» را اراده کرده است چنانکه مولوی از سبق قرآن:
    مصطفی را وعده کرد الطاف حق         گر بمیری تو نمیرد این سبق
                                                                   (از یادداشت مرحوم دهخدا)
و مصراع اول بیت با این معنی رابطه­ی قوی تری با مصراع دوم از نظر معنا پیدا می­کند و این گونه گزارده می­شود: «یتیمی که هنوز نمی­توانست قرآن را روان بخواند (یا هنوز آن را نیک نیاموخته بود) ....»
ترکیب «درست کردن» با «قرآن» و «کتابخانه» تناسب دارد و بیت دارای پارادوکسی قوی است که در معنی داده شده کتاب این بیان نقیضی از بین می رود. از سوی دیگر «قرآن ناکرده درست» به امی بودن پیامبر هم تلمیح دارد که در آن معنی چندان نمودی نمی­یابد.
 
2- پدر را نباید که داند پسر
در صفحه­ی 14 کتاب ادبیات فارسی (1)، سال اول متوسطه در توضیح مصراع اول بیت: 
         پدر را نباید که داند پسر      که بندد دل و جان به مهر پدر
آمده است: «نباید پسر، پدر را نشناسد.»[4]
■ این توضیح و معنی درست است ولی ضبط بیت اشکال دارد که ما فقط به مصراع اول آن می­پردازیم.
ضبط داده شده کتاب بر اساس رستم و سهراب نسخه­ی استاد مجتبی مینوی است.
در چاپ مسکو نیز مصراع اول به صورت «پدر را نباید که داند پسر... »[5] است. در غم نامه رستم و سهراب، صفحه­ی 75 مصراع اول به صورت «پدر را نباید که داند پسر» آمده است و به صورت «پدر نباید پسر را بشناسد» معنی شده است.[6] ولی در چاپ­های بعد به «پسر نباید پدر را بشناسد» تغییر معنا یافت.
در ترجمه­ی عربی بنداری از شاهنامه آمده است: «اوصاهما فی السر بان یحتالا علی سهراب و یحولا بینه و بین ان یعرف اباه رستم عند الملاقاه: به آنان پنهانی فرمان داد تا درباره­ی سهراب چاره­ای بیندیشند و هنگامی که آن دو به هم رسند نگذارند سهراب پدرش، رستم را بشناسد.»[7] افراسیاب، از دو پهلوانش می­خواهد که سهراب، رستم را نشناسد.
 
ضبط درست این بیت که در نسخه­ی فلورانس نیز آمده به شکل زیراست:
«پسر را نباید که داند پدر          که بندد به دل مهر جان و گهر »
که با ترجمه­ی بنداری نیز مطابق است. در این نسخه در مصراع مورد بحث (مصراع اول) جای پدر و پسر تغییر کرده است.
با شواهد زیر ثابت می­شود که معنی داده شده کتاب درست است ولی ضبط آن اشکال دارد. به عقیده نگارنده، نهاد در مصراع اول پسر است نه پدر (همان طور که در کتاب معنی شده ) ولی مصراع مورد بحث باید صورت «پسر را نباید که داند پدر» باشد.
با این توضیح که «را» در این مصراع علامت مفعول نیست بلکه نشانه­ی «نهاد» است (در قدیم به آن رای فاعلی می­گفته­اند): پسر، نباید پدر را بشناسد...
موارد زیر نشان می­دهد که گاه «را» قبل و یا بعد از «بباید» و «نباید» علامت «نهاد» است نه نقش نمای مفعول:
از شاهنامه:
سر نیزه و نام من مرگ تست        سرت را بباید ز تن دست شست
یا:
چو دیوانه گردد نباشد شگفت         از او شاه را کین نباید گرفت
یا: «چو او گفت ما را نباید نهفت» و همچنین: «نباید خود آراستن ماه را» و «... نباید تو را با سپاه آرمید»
آقای دکتر محمد مهدی رکنی در خصایص ادبی کشف الاسرار آورده است: «در جملاتی که فعل به صورت مصدری است بعد از فعل باید (مضارع بایستن) و لزوم فعل برای فاعل بیان شود طبق معمول با (را) آورده: اگر او (محمد) را تصدیق کنیم ما را تبع وی باید بود. 3/3339. که ما هر دو گروه را چشنده عذاب می باید بود. 8/256.»[8] و شاهدی دیگر از تاریخ بیهقی: «خوارزمشاه را رنج باید کشید...»[9] (ص 350)      
بنابراین ضبط بیت بر اساس نسخه­ی فلورانس با صورت
«پسر را نباید که داند پدر    که بندد به دل مهر و جان و گهر » درست است و نباید الگوی دستوری امروزی (رای بعد مفعول) را به این بیت از شاهنامه تعمیم دهیم.
 
3- عروسی غریق: 
در صفحه­ی 93 کتاب زبان و ادبیات فارسی(1و2) پیش دانشگاهی چاپ 1380 در توضیح بیت:
گشت نگارین تذرو پنهان در مرغزار                   همچو عروسی غریق در بن دریای چین
 آمده است: «شاعر، پنهان شدن قرقاول زیبا را در میان انبوه گیاهان و سبزه­ها، به نو عروس آراسته­ای که در دریای چین غرق شده، تشبیه کرده است.»[10] اگر چه در چاپ­های بعدی این بیت از کتاب زبان و ادبیات فارسی(1و2) پیش دانشگاهی حذف شد ولی نگارنده پس تامل در آن به مطلبی قابل توجه دست یافته است که در ذیل می­آید و امید است مولفان آن را دوباره به کتاب برگردانند.
دکتر حسن ذوالفقاری و محمد غلام مولفان کتاب راهنمای آموزش زبان فارسی (1و2) که شرح مشکلات و مفاهیم کلیدی کتاب زبان و ادبیات فارسی(1و2) پیش دانشگاهی است نیز در شرح و توضیح این بیت آورده­اند:
«شاعر تذرو رنگارنگ را که در مرغزار پنهان شده است، به عروسی مانند کرده که در دریای چین غرق شده باشد. با این تصویر، شاعر انبوهی، زیبایی و رنگارنگی مرغزار را بیان می­کند که تذرو با آن همه زیبایی در آن ناپیداست. در مورد دریای چین روایتی وجود دارد که می­تواند با این بیت تناسب داشته باشد. در افسانه­های سرزمین چین آمده که دریای چین هر از گاهی طوفانی می­شده است و بر اثر آن، عده­ای به کام مرگ فرو می­رفته­اند. مردمان آن ناحیه برای رفع این بلا، دختری جوان و زیبا را به انواع زیور آلات می­آراسته­اند و به عنوان قربانی، در دریا رها می­ساخته­اند تا به این ترتیب از خشم خدای دریا بکاهند. شاید منوچهری دامغانی با استفاده از دانش وسیع خود، به این افسانه نیز اشاره داشته یست. همچنین ممکن است مراد از عروس، عروس دریایی باشد.»[11]  
■ این بیت یکی از زیباترین نمونه­های تشبیه مرکب در زبان فارسی است ولی آنچه در این بحث بدان می­­پردازیم معنی «عروس» در این بیت است که ارتباطی با شرح و توضیحات کتاب زبان و ادبیات فارسی(1و2) پیش دانشگاهی وکتاب راهنمای آموزش زبان فارسی (1و2) ندارد بلکه باید گفت عروس، نوعی کشتی بوده است آراسته با چهار بادبان. این ترکیب در داراب نامه دیده شد، در آن جا آمده است: «... و آن کشتی طروسیه، کشتی عروس بود، چهار بادبان برکشیده...»[12]
اشاره­ی فردوسی در بیت مشهور
                یکی پهن کشتی بسان عروس     بیاراسته همچو چشم خروس[13]
می­تواند به همین نوع کشتی بوده باشد. در ثمار القلوب آمده است: «از ابوجعفر موسوی شنیدم که می­گفت: هر چیز که در آن بسیار زیبایی گرد آمده باشد به عروس نسبت می­دهند چنانکه گویند: «سفینة العروس» یعنی کشتی بزرگی که کلاهای گرانبها بسیار داشته باشد یا آن که به گنجینه­ی شاهان خزانة العروس گویند.»[14]
بی­گمان منوچهری نیز در بیت مورد بحث همین معنی را از «عروس غریق» اراده کرده است.
 
 نقل ازوبلاگ گروه ادبیات فارسی خراسان رضوی

مژده

به دبیران محترم ادبیات فارسی شهرستان زاوه

بزودی جزئیات برگزاری تورتفریحی علمی یک هفته به کشورفارسی زبان تاجیکستان

اعلام می شود . مجری طرح گروه ادبیات فارسی وزبان شناسی شهرستان زاوه

منابع آزمون دکتری ادبیات

منابع آزمون دکتری دانشگاه تهران ؛رشته زبان و ادبیات فارسی

 معانی: دکتر شمیسا. احمد کامل نژاد. اشرف زاده و علوی مقدم(سمت) . کزازی

بیان: شمیسا. احمد کامل نژاد. اشرف زاده و علوی مقدم(سمت( کزازی

بدیع: شمیسا. احمد کامل نژاد. کزازی

بدیع از دیدگاه زیباشناسی: دکتر وحیدیان

صناعات ادبی: فنون و صناعات ادبی :همایی

معالم البلاغه: دکتر رجایی(دانشگاه شیراز) جواهر البلاغه:ترجمه هم شده است

هنجار گفتار؟

آیین سخن:صفا

روش گفتار: ؟

آرایه ادبی(دبیرستان(

دستور:

دستور:خیام پور دستور زبان فارسی: وحیدیان(سمت) دستور :انوری گیوی

انتشارات فاطمی ۲ جلد دستور زبان (پنج استاد) دستور زبان فارسی و دستورتاریخی زبان فارسی:خانلری توصیف ساختمان دستور زبان فارسی(باطنی(

تاریخ ادبیات:

گزیده تاریخ ادبیات ایران. دکتر ترابی

مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی: صفا(ققنوس(

مرجع شناسی:

غلامرضا ستوده(سمت) نورالله مرادی (فرهنگ معاصر(

سبک شناسی:

بهار۳ جلد شمیسا ۲جلد نثر و نظم

عروض و قافیه

عروض و قافیه: وحیدیان(نشر دانشگاهی) دکتر شمیسا شاه حسینی

فرهنگ عروضی شمیسا کامل احمد نژاد

عربی:

قرآن(معنی و تجزیه ترکیب) نهج البلاغه( معنی و تجزیه و ترکیب) دکتر شهیدی فیض الاسلام آیتی گزیده آن از دکتر محمد مهدی جعفری یا آموزش نهج البلاغه.. از همین مولف– ترجمه مبشر زاده

اشعار عربی مرزبان نامه. کلیله . گلستان(توضیحات) جهانگشا. مبادی العربیه۴جلد. با توضیح و شرح حسینی – نحو برای دانشجو و صرف برای دانشجو دکتر رادمنش جوارهر الادب :احمد هاشمی. معجم الاعراب القرآن الکریم: طنطاوی

مجانی الحدیثه. تجزیه و ترکیب قرآن ( قم) (ده سوره(

زبان انگلیسی:

تاریخ ادبیات ادوارد براون (متن انگليسي) دایره المعارف اسلام تاریخ ادبیات آریان پور

ادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما:شفیعی کدکنی. ترجمه حجت الله اصیل

گرامر در حد تافل

English for the students of humanities انتشارات سمت

متون نظم:

۱- شاهنامه: کزازی . انتشارات سمت جوینی.۳جلد دانشگاه تهران

حماسه رستم واسفندیار :جوینی غمنامه رستم و سهراب :شعار. انوری

۲- مثنوی: شرح مثنوی شریف۳جلد :فروزانفر(دفتر اول)

شرح مثنوی شریف:سید جعفر شهیدی( انتشارات علمی و فرهنگی) ۱۰جلد

شرح مثنوی : کریم زمانی(انتشارات اطلاعات) ۶ جلد

۳- بوستان: شرح دکتر غلامحسین یوسفی شرح دکتر انزابی نژاد و قره بگلو

۴- منطق الطیر:شفیعی کدکنی(سخن) انزابی نژاد و قره بگلو

صادق گوهرین (انتشارات علمی و فرهنگی) اشرف زاده(انتشارات اساطیر)

تصحیح و شرح کاظم دزفولیان(طلایه) فرهنگ نوادر لغات و تعبیرات عطار :اشرف زاده

۵- حافظ: حافظ نامه : بهاء الدین خرمشاهی حافظ: خطیب رهبر (سفی علیشاه)

فرهنگ اشعار حافظ: احمد علی رجایی (انتشارات علمی)

۶- حدیقه:تعلیقات حدیقه: مدرس رضوی(انتشارات علمی) آب آتش فروز :اشرف زاده

گزیده حدیقه: راشد محصل (انتشارات جامی)

۷- مخزن الاسرار: بهروز ثروتیان . برات زنجانی پرده سحر سحری:انزابی نژاد

۸- دیوان ناصرخسرو: تحلیل اشعار ناصر خسرو:مهدی محقق (دانشگاه تهران)

سی قصیده: مهدی محقق . شرح کامل دیوان ناصر خسرو: دکتر شعار و کامل نژاد

۹- دیوان مسعود سعد:گزیده لسان(انتشارات علمی و فرهنگی) گزیده اشرف زاده

(انتشارات اساطیر) گزیده : توفیق سبحانی

۱۰- دیوان خاقانی: شرح دشواریهای خاقانی۲جلد. رخسار صبح:کزازی(نشر مرکز)

بزم دیرینه عروس: معصومه معدن کن گزیده عباس ماهیار گزیده های سجادی

سوزن عیسی: سجادی

۱۱- دیوان صائب: بانو کریمی(زوار) گزیده موئتمن گزیده : محمد قهرمان

متون نثر:

۱- تاریخ بیهقی: خطیب رهبر۳ج (مهتاب) دیبای خسروانی: یاحقی و سیدی

۲-گلستان سعدی:غلام حسین یوسفی.(انتشارات خوارزمی) خزائلی

۳- کشف المحجوب: انتشارات طهوری با مقدمه قاسم انصاری گزیده محمود عابدی

۴- جهانگشای جوینی: گزیده شعار(قطره) شرح مشکلات جهانگشا:احمد خاتمی

شرح انزابی نژاد(درحال انتشار)

۵- مرصادالعباد: محمد امین ریاحی. گزیده انزابی نژاد

۶- چهار مقاله: به سعی علامه قزوینی. محمد معین انزابی نژاد

۷- کلیله و دمنه: مجتبی مینوی(دانشگاه تهران ) گزیده انزابی نژاد(جامی)

گزیده خطیب رهبر گزیده پیام نور در دو جلد همراه باچهار مقاله

۸- سفرنامه : ناصر خسرو به کوشش نادر وزین پور(امیر کبیر) دبیر سیاقی

۹- مرزبان نامه: خطیب رهبر( انتشارات صفی علیشاه)

منابع کمکی:

معیار الاشعار: فرهنگ اصطلاحات عرفانی:سجادی شرح ابن عقیل

داستان داستانها شرح مشکلات دیوان انوری و مفلس کیمیا فروش

گلشن راز.. مسعود سعد: اشرف زاده و توفیق سبحانی

غزلیات شمس: شفیعی کشف الاسرار: رکنی و دکتر انزابی.

قابوسنامه: یوسفی مقامات حریری: انزابی در سایه سار احادیث

منبع :  سایت دانشگاه تهران